این وطن مهد اهوراست اگر دریابند خط ایزد یکتاست اگر دریابند
دشت عشق است که از آن بوی محبت خیزد
مهر در مهریه ماست اگر دریابند
دشت ما غم زده خون سیاوشان است
شاهدش لاله صحراست اگر دریابند
در ما سخن از کینه و خون ریزی نیست
خانه عشق همین جاست اگر دریابند
هر که از عشق گفت شود عین وطن
قطره اینجا خود دریاست اگر دریابند
مام میهن نگران تب و تاب من و توست
فصل مجنونی لیلا است اگر دریابند
شعر آزادی انسان به لب کوروش بود
غزل مهر فریبا است اگر دریابند
مرزبان وطن جان هزاران آتش
که کماندار کمان ها ست اگر دریابند
سیلی بابک ما خورده به گوش تازی
سرخی چهره چه زیبا است اگر دریابند
هفت خوان دیدن و چون رستم از آن بگذشتن
پنجه در پنجه دنیاست است اگر دریابند
عارفان عاشق این مرز سراسر گهر اند
شیخ در معرکه تنهاست اگر دریابند
مایه وحدت ما عشق میهن باشد و بس
شور این عشق هویدا است اگر دریابند
آنکه بر تازی و شمشیر کج اش میتازد
شعر فردوسی والاست اگر دریابند
گل امید که روییده در این وادی سبز
شعر آزادی فرداست اگر دریابند
همـیشـه جاوید میهن
سلام دوستان یک مطلب فوق العاده خطرناک رو آماده سرو داریم
هشدار : وب "قلعه حقیقت" کاملا با نوشتار زیر مخالف است کاملا مخالف
قثط به دلیل زیاد شدن اینگونه مطالب نشر دادمش تا نظرتتون رو بدونم
از حدود یک قرن پیش با وجود ناشناخته بودن شخصی به نام کوروش برای ایرانیان آن دوران، تبلیغات گسترده ای روی کوروش هخامنشی صورت گرفت و با دروغ ها و جعلیات فراوان، کوروش و دیگر شاهان هخامنشی را تا حد پیامبری (و حتی فراتر از آن) بالا بردند و داستانها و افسانه های بسیار از راست و دروغ مخلوط کرده و به خورد جامعه دادند تا به این وسیله کوروش را به عرش رسانده و پس از آن دم رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی را هم به دم این دودمان کهن پیوند بزنند.
این تبلیغات به جایی رسید که ادعای ذوالقرنین بودن کوروش با دلایلی سراسر جعل دروغ توسط ابوالکلام آزاد، وزیر فرهنگ هندوستان مطرح شد و پس از آن علامه طباطبایی، مفسر گرانقدر قرآن و نویسنده تفسیر المیزان نیز با مطالعه مسائلی در رابطه با یکتاپرستی و عدالت کوروش هخامنشی و به دلیل عدم دسترسی به کتب مرجع تاریخی، نظریه ابوالکلام آزاد را به عنوان یک احتمال قوی در رابطه به «کیستی ذوالقرنین» مطرح کردند.
تا کنون نیز موج باستانگرایی در ایران با تلاش بیگانگان در حال پیشرفت و حرکت به جلو است و در این میان بزرگ نشان دادن کوروش هخامنشی یکی از حربه های این جریان است که متأسفانه به دلیل عدم پرداختن دقیق و علمی به این موضوع در میان جوانان، تقریباً اکثریت مردم ایران کوروش را به عنوان یک پیامبر الهی (و یا حداقل یک بنده صالح خدا) و اسطوره عشق و عدالت و آزادی و حقوق بشر و نماد ایران میپندارند به نحوی که کوچکترین نقد به رفتار کوروش برابر با وطن فروشی قلمداد می شود.
اینک قصد داریم قسمتی بسیار کوچک از جنایات و وحشیگریهای این شاه هخامنشی را آن گونه که در اسناد تاریخی آمده است، بازگو کنیم.
البته واضح است کوروش نیز مانند اکثر شاهان تاریخ از عنصر تزویر بهره می برده و در کنار خشونتهای بی حد و حصرش گاهی لطافتها و بخششهای بینظیری از خود نشان می داده است که باعث جلب توجه مردم آن روز شده بود و حتی آوازه ی برخی از کارهای او به دیگر کشور ها هم رفته بود،چنانکه اکبر مغول پادشاه هند ضمن کشت و کشتارهای خود در خلال جنگ های گسترش طلبانه اش با اسیران جنگی به مهربانی رفتار می کرد و عدالت میان ادیان و مذاهب هند را رعایت میکرد.
۱- مصادره خانه های مردم به نفع سرداران توسط کوروش
گزنفون مورخ یونانی که در کتاب خود،کوروشنامه به تجلیل از شخصیت و اخلاق کوروش هخامنشی پرداخته است(والبته کتاب او به گواهی همه ی استادان تاریخ چندان معتبر نیست)از مصادره خانههای مردم توسط کورش به نفع سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، یاد کرده است.و برخی از ایران شناسان غربی نیز به این موضوع اشاره کرده اند.
برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: کورت، آملی، هخامنشیان، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، ۱۳۷۸، صفحه ۱۱۹ تا ۱۲۲؛
بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛
گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶
بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛
گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶
آدولف هیتلر
نویسنده: اگوست کریز
مترجم: حمید رضا نیک بخش
او در وضعیت ناطلوبی به دنیا آمد و فرزند یک کارمند گمنام دولت در یک گوشه دور افتاده از یک امپراتوری زوال یافته بود. با این حال نام او تا همین امروز در سراسر جهان بازتاب دارد. دانشگاه های زمانه اش او را در ثبت نام رسمی برای هنر و معماری نپذیرفتند، و با این حال او ساختمان ها و آثار زیادی بنا کرد، و امروز یک کارت پستال ساده که او با جوهر یا زغال کشیده باشد، در حراجی قیمت گیج کننده ای دارد.
او هرگز به تحصیلاتی بیش از دبیرستان دست نیافت، با این حال کتابی نوشت که در طول تاریخ از هر کتابی به جز انجیل بیشتر فروخته شد. او برای چهار سال در بزرگترین جنگ تاریخ تا آن روزگار به عنوان یک سرباز خط مقدم جنگید، هرگز بیش از یک سرجوخه نشد، اما زیر آتش جنگ هر دو مدال از عالی ترین نشان های شجاعت کشورش را بدست آورد و به فرماندهی نیرومند ترین ارتش های روی زمین رسید.
او در تاریخ قرن خود تقریباً بی همتا بود. نه حقوقدان بود و نه اشراف زاده و نه وارث ثروت و امتیازات خاص بود، بلکه مردی بود که زمانی نان روزانه اش را با کار دست خود بدست می آورد، و با این حال بر سیاست چیره شد و تا رهبری با استعداد ترین و خلاق ترین ملت در کره زمین بالا رفت. برای اینکه مردمش بتوانند در سراسر سرزمینی دوست می داشت، سریع و ارزان سفر کنند، یک اتومبیل ساده و محکم به وجود آورد که امروز هم استفاده می شود، و یک شبکه از بزرگراه ها ساخت که هنوز هم آلمان را پوشش می دهد. قوانین جنگلبانی و شکار که او وضع نمود هنوز اجرا می شوند، و چُنان مدل حفاظت از محیط زیست، مورد ستایش بوم شناسان قرار دارند. مرد نفرت انگیزی چون روزولت [رئیس جمهور آمریکا]، به خالصانه ترین شکلی به چاپلوسی از برنامه اقتصادی او پرداخت، و آنها را دزدید و در متن رکود [اقتصادی] آمریکا به عنوان برنامه خودش ارائه داد.
کسانی که با او شخصاً دیدار نمودند، حتی آنهایی که بدترین دشمنانش شدند، از آن پس برای همیشه با ترس و تحسین از وی سخن گفتند. تواضع و مردانگی اش نسبت به زنان، افسانه ای بود. با قدرت و اعتباری که داشت، می توانست هر زنی را که می خواهد داشته باشد، اما زنی که به عنوان شریک زندگی انتخاب کرد، زنی که عاقبت در کنار او مرد، یک دختر فروتن و ساده از میان ملت بود.
او مشروب نمی نوشید. سیگار نمی کشید. تمام عمر عاشق حیوانات و کودکان بود و کنار خردسالان شاد تر از همیشه بود تا در کنار سیاستمداران یا سربازان، و هیچ کس نشنید که کلمه ای زشت بر زبان بیاورد یا جوکی ناپسند بگوید. او ملت خود را از لجنزار شکست و ناامیدی و غربت و سلطه نجات داد و بالا کشید، و زمانی مُرد که داشت تلاش می کرد همین کار را برای همه ما انجام دهد.
تا امروز، مردمان آریایی آلمان و جهان یاد او را نگه می دارند تا به او و میراث او احترام بگذارند، حتی جلوی چشم و گوش مستبدان و حتی وقتی این به معنی زندان و در برخی کشور ها مرگ باشد. قدرتمند ترین انسان های پلید و ظالم که تا به حال بر روی زمین شناخته شده اند، از زمان مرگ وی، به او تهمت زدند، او را بدنام کردند، درباره اش دروغ گفتند، نفرینش کردند، او را تحریف کردند، و لعنتش کردند، و با این حال نام او و نماد او را نمی توان با زور و تبلغیات سرکوب کرد. در حالی که این هزاره جدید را شروع می کنیم، کتاب او خوانده می شود و نام او بیش از قبل بر لب ها می چرخد و تصویر او و نیروی او قلوب یک نسل جدید و کامل از مردان و زنان آریایی جوان را پر می کند. او شکست ناپذیر و فناناپذیر است، و پیروزی یک روز مال او خواهد شد.
او دست خود را به سوی همه ما نگه می دارد. به ما نیرو و فرزانگی اش را می دهد، در زمانی که ما شدیداً نیازمند هر دو هستیم. بگذارید همیشه او را در قلب و ذهن و روح خود حفظ کنیم، تا آن روز برسد که بتوانیم دوباره نام او را با صدای بلند بر زبان بیاوریم و درفش مقدسی که میلیون ها نفر برایش زندگی کرده و مرده اند را افراشته کنیم.
سخنی دربارهی سختگیریها پیرامون برگزاری جشن سده
اگر پیگیرِ موضوعات تاریخی و فرهنگی باشید حتماً دربارهی سختگیری پیرامون برگزاری جشن سده، که به تازگی اِعمال شد و حتی کار به آنجا کشید که مانع ورود گردشگران به مکان زرتشتیِ برگزاری این جشنها شدند، شنیدهاید که تا پیش از این مرسوم نبود و حتی مسلمانانِ علاقهمند به حضور در چنین برنامهای هم کموبیش میتوانستند در آن حاضر شوند. این موضوع تا به آنجا پیامد داشت که نمایندهی زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی نسبت به کسانی که این جشن را «مورد هجمه قرار دادهاند» واکنش تندی نشان داد و در همین راستا امام جمعهی اصفهان، محمدتقی رهبر، نیز در سخنانی این تندرویهای مذهبی را سبب آسیب به کشور دانست.
بهنظر میآید که این رفتار را باید در کنار نوعِ برخوردی که برای جلوگیری از گردهمآییِ دوستدارانِ تاریخ و فرهنگ ایران در آرامگاه کورش بزرگ انجام شد و دیگر برخوردهای کوچک و بزرگی که در سالِ جاری در جریان است قرار داد و به این نتیجه رسید که گویی همسویی و توافقی حکومتی برای برخورد با مضامین ملی در نهادهای تصمیمگیریِ ارشد نظام صورت گرفته است. در این صورت این پرسش پیش میآید که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتیِ ما بر پایهی چه تحلیلی در شورای عالی امنیت ملی به این حوزهی کاملاً فرهنگی ورود کردهاند؟
فراموش نکنیم ورود به بحثِ هفتم آبان به اندازهای بود که افزون بر موضوع ممانعت صنفِ بزرگ آژانسهای تور ــ که در موردی نامهی مقام مربوط در استان اصفهان به رسانهها درز پیدا کرد و سببِ واکنشهای بسیار در فضای مجازی و اعتراضِ رسمیِ شبکهای از سازمانهای مردمنهادِ این حوزه گردید، و به نظر میرسد در موارد دیگر این دستور شفاهی ابلاغ شده باشد ــ این نهادها به فیلمسازی نیز روی آوردند و استدلالهای عموماً گروههای قومگرا و ایرانستیز را دستمایهی ساختن فیلمهایی کوتاه برای پخش در فضای مجازی برای به زیرِ سؤال بردن حقانیت چنین بزرگداشتی کردند… و باز دامنهی کار به آنجا رسید که نه تنها چند برنامهی مجوزدارِ مرتبط در سراسر کشور لغو شد بلکه...
...ادامه مطلب را از دست ندهید...
بسیاری از شعرهای مولانا به زبان فارسی در معابر و پارک ها و مسیرهای منتهی به آرامگاه مولانا در بنرهای بزرگی نوشته شده است. برای راهنمایی گردشگران باجه هایی با عنوان «از من بپرس» به زبان مادری مولانا در قونیه ایجاد شده است.
بعد از قریب به چهاردهه برای نخستین بار زبان فارسی در ایام بزرگداشت مولانا در قونیه به رسمیت شناخته شد.
به گزارش «تابناک»؛ روزهای بزرگداشت مولانا در قونیه مدفن این شاعر بزرگ ایرانی چند سالی است که از ۱۵آذر (۵دسامبر) آغاز می شود و تا سالروز وفات حضرت مولانا ادامه دارد. روز ۱۷ دسامبر امسال هفصد و چهل و سومین سالروز درگذشت مولاناست. روز وفات او به روز «عروس» معروف است. در این روز برنامه های ویژه ای تدارک دیده می شود و غلاقه مندان از سراسر جهان به ترکیه می آیند. بیش از سه هزار ایرانی هم از سراسر جهان به ترکیه می آیند.
قریب به ۴۰سال اخیر نه تنها هیچ حرف و سخنی از زبان فارسی نبود بلکه در مقاطعی ما شاهد فارسی ستیزی هم در ایام بزرگداشت مولانا بودیم. عمدتا ترجمه شعرهای مولانا به زبان ترکی و انگلیسی ارائه میشد.
امام حسین (ع) چنانچه در کلام ایشان به صراحت ذکر شده است حاضر به بیعت با یزید نبودند و این امر را تا آخرین مرحله زندگی خود با خواندن رجز معروف خود اثبات کردند. عدم بیعت امام با حکومت یزید بن معاویه بر چند اساس استوار است: الف) حکومت یزید هیچ مشروعیت دینی و سیاسی نداشت و بر پایه زور، زر و تزویر توسط معاویه بنا نهاده شده بود. ب) از لحاظ مقام معنوی و اجتماعی بین امام حسین (ع) و یزید فاصله ای بسیار زیاد بود. ج) بیعت امام (ع) با یزید تایید بر حاکمیت نظام سلطنتی در اسلام بود. د) در زمانی که یزید به خلافت رسید با اعلام آمادگی مردم عراق، بستر مناسبی برای قیام مسلحانه مهیا شد که این بستر در دوران های قبل وجود نداشت. ه) نکته اصلی و پایانی که باید به آن اشاره کرد این است که ماهیت صلح با بیعت متفاوت است. بیعتی که یزید به دنبال آن بود با صلحی که معاویه با امام حسن (ع) انجام داد فرق دارد پس باید بین صلح و بیعت فرق قائل شویم . پس این امر که بگوییم امکان داشت حضرت با یزید بیعت کنند امری محال و به دور از باور است. امام حسین (ع) اهل سازش با یزید نبودند و یزید هم کسی نبود که امام را رها کند پس درگیری و جنگ بین آنها حتما پیش می آمد حکومت بنی امیه به سرکردگی یزید به صراحت حکم قتل آن حضرت را صادر کرد تا جایی که یزید تنها چند روز پس از رسیدن به خلافت طی نامه ای به حاکم مدینه دستور به گرفتن بیعت از امام حسین (ع) یا کشتن ایشان را صادر کرد. امور متعددی بر این تصمیم سریع یزید تاثیرگذار است که از آن جمله می توان به این نکات اشاره کرد: امام حسین (ع) اهل سازش با یزید نبودند و یزید هم کسی نبود که امام را رها کند پس درگیری و جنگ بین آنها حتما پیش می آمد و در اصل امام راهی جز جنگ نداشتند. پس باید مکانی را در نظر می گرفتند که حداکثر خواسته های ایشان را تامین کند. با این رویکرد و سابقه ی یزید می توان چنین نتیجه گرفت که یزید هم کسی نبود که کوتاه آمده و دست از قتل امام حسین (ع) بردارد. علاوه بر این بعد از قیام و شهادت امام حسین (ع)، حکومت یزید ثابت کرد که مرد میدان قتل، کشتار و آفریدن فجایع است و هرگونه حرکتی که برخلاف نظرش باشد را به شدت سرکوب می کند که نمونه ی آن جنگ با مردم مدینه و مکه است. چنانچه گفتیم راهی جز جنگ برای امام (ع) باقی نماند پس ایشان شخصا یا بواسطه پیک احوال سایر بلاد اسلامی را جویا شدند. شهرهای مهم و استراتژیک آن زمان مدینه، مکه، بصره، کوفه، شام و شهرهای حاشیه ایی مثل یمن بود. در مورد شهر مدینه باید گفت: اولا مدینه محل استقرار امام (ع) بود و ایشان از باطن و خصوصیات افراد آن خبر داشتند، تا جاییکه امام سجاد (ع) در مورد این شهر و شهر مکه فرمودند در مکه و مدینه بیست نفر هم نیستند که ما را دوست بدارند . ...ادامه مطلب را از دست ندهید...
این مطلب فوق العاده را از دست ندهید.... امام حسین (ع) در شب عاشورا و صبح آن تدابیری اندیشیدند که مانع از محاصره لشکر عمر سعد شدند. این تاکتیک جنگی امام حسین (ع) باعث شد لشکر عمرسعد تلفات بسیاری دهد. امام حسین (ع)، در آغاز ورود به کربلا، نقطه اى را براى بر پا کردن خیمه ها در نظر گرفت که در صورت وقوع درگیرى با دشمن، از دو ویژگى برخوردار باشد: ۱. دشمن، از یک سو بیشتر نتواند به آنها حمله کند؛ ۲. زنان و کودکان، امنیت بیشترى داشته باشند. از این رو، امام (ع) دستور داد خیمه ها را در منطقه اى زدند که پشتِ آن، نیزار بود، به گونه اى که دشمن نمى توانست از پشت به سپاه امام (ع)، حمله کند. در گزارش طبرى، چنین آمده است: حسین (ع)، راه افتاد و طلیعه سپاه عبید اللّه، با او برخورد کردند. وقتى چنین دید، راهش را به سوى کربلا، کج کرد و براى این که تنها از یک جانب بجنگد، نیزار و گیاهان تازه را در سمت پشتِ سر قرار داد و خیمه هایش را بر پا کرد. و در گزارش ابن اعثم، مى خوانیم: یاران حسین (ع)، فرود آمدند و بارها را در حوالى فرات، مستقر کردند و خیمه ها را براى خانواده حسین (ع) و فرزندانش، بر پا نمودند و خویشاوندانش، خیمه هایشان را در اطراف خیمه او بر پا کردند. افزون بر این، پشت خیمه ها و یا پشت نیزارى که خیمه ها جلوى آن بود، گودالى شبیه به جوى آب قرار داشت که به گزارش طبرى، امام (ع) در ساعتى از شب عاشورا، دستور داد تا آن را کَندند و چیزى شبیه به خندق، درست کردند و در آن، هیزم و نِى ریختند تا هنگام حمله دشمن، آن را آتش بزنند و مانعى دیگر براى حمله از پشتِ سر ایجاد نمایند. در این گزارش، آمده است: امام حسین (ع)، صبحگاه عاشورا، دستور داد تا هیزم و نِى آوردند و پشتِ خانه ها، آتش برافروختند تا مبادا دشمن، از پشتْ حمله کند. همچنین به دستور حسین (ع)، به جایى در پشتِ جایگاهشان که همانند نهر آب، گود بود، نِى و هیزم آوردند و آن را در ساعاتى از شب کَنْدند و به صورت خندق، در آوردند و نِى ها و هیزم ها را در آن ریختند و گفتند: هر گاه بر ما تاختند و قصد جنگ با ما را داشتند، این جا را آتش مى زنیم تا از پشتِ سر، حمله نکنند و تنها از یک سو با ما رو به رو شوند. این کار، برایشانْ سودمند افتاد. اقدام دیگرى که براى پیشگیرى از حمله دشمن از پشت سر، به دستور امام (ع) در شب عاشورا انجام شد، این بود که یاران امام (ع)، خیمه هاى خود را در کنار هم قرار دادند و با طناب، آنها را از سه طرف به هم متصّل کردند و فقط یک راه از رو به رو براى برخورد با دشمن، باقى گذاشتند. ......ادامه مطلب را از دست ندهید.....
....تا ابد نمی توان دروغ گفت
...حتی...
به زود باور ترین آدم ها....