"قلعه حقیقت"

من یک آریایی مسلمانم

"قلعه حقیقت"

من یک آریایی مسلمانم

آریایی بودن، ایرانی بودن، وطن پرستی، هیچ کدام معنی اسلام ستیزی را نمی دهد.

طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب با موضوع «معاصر» ثبت شده است



به نظرتون ارزشش رو داره ؟؟؟

من میگم.....داره

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۴۳
Matin Delove

ابوبکر بغدادی  رهبر داعش که خود را خلیفه عراق و شام می‌خواند، با انتشار یک پیام ویدئویی از چهره خود رونمایی کرد و ظاهری متفاوت‌تر از ایمن‌الظواهری، رهبرالقاعده ارائه داد.

خطبه ابوبکر البغدادی که به 7 زبان ترجمه شد چه بود؟

ابوبکر بغدادی که سابقۀ طولانی در تروریسم دارد در ویدئوی جدید با اشاره به "امانت بزرگی که به وی واگذارشده" گفت: اگر از خدا اطاعت می‌کنید، از من هم اطاعت کنید.

وی که ردا و دستار سیاهی پوشیده بود افزود: من ولی امر شما هستم؛ هر چند بهترین شما نیستم اما اگر مرا برحق می‌دانید به من یاری دهید.

این خطبه به مناسبت اولین جمعه ماه رمضان ایراد شده است.

بغدادی در بخش دیگری از این خطبه که به 7 زبان زنده دنیا ترجمه شده، می‌گوید: اگر مرا برحق نمی‌دانید به راه حق برگردانید و تا زمانی که من تابع پرودگار هستم، از من پیروی کنید.

وی افزود: ما فرمان یافته ایم برای برپایی دین، با دشمنان خدا بجنگیم... و این کار جز با نیرو و قدرت محقق نمی شود.

روز یکشنبۀ گذشته، گروه تروریستی داعش با اعلام تأسیس خلافت اسلامی، نام خود را از "دولت اسلامی در عراق و شام" به "دولت اسلامی" تغییر داد. همزمان، ابوبکر بغدادی نیز خود را خلیفه و ملقب به "ابراهیم" خواند.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۴۶
Matin Delove

متن تلگلراف هیتلر به رضا شاه به مناسبت تبریک نوروز در تاریخ 20 مارچ 1938 میلادی

ناگفته نماند که در آن زمان المانیها برای توسعه راه آهن ایران زحمت زیادی کشیدند.

به این خاطر محله اطراف ایستگاه مرکزی راه آهن در جنوب تهران به اسم نازی آباد نامگذاری شد.

 تبریک نوروزی هیتلر به رضا شاه

 تبریک نوروزی هیتلر به رضا شاه


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۲۵
Matin Delove

مسئله آتش گرفتن پاسارگاد مربوط به 19 خرداد 95 می باشد.

واقعا خیلی ممنون از اطلاع رسانی مسئولین و اصحاب رسانه که حق مطلب را به بهترین وجه ادا کردند....!!!!!!!!!!!!

آتش سوزی در حریم پاسارگاد

خواستم خفتگان را بیدار کنم اما….
اینجا همه چیز سوخته است….
درخت ها ,لاک پشت ها …
خواستم بیدارت کنم مرد افسانه ای ایران اما با خود گفتم بیدار کردنت فقط سینه ات را مالامال درد می کند….
پدر اینجا اشک چشمان مردمان سرزمینت بر اتش می ریخت تا شاید از شعله هایش بکاهد….
انان که امدند سنگ تمام گذاشتند…
اری انان حتی برای درخت ها نیز سنگ تمام گذاشتند ….
در قلب و سینه هایشان درخت ها را خاک کردند و سوگواری ها کردند
مگر ندیدی چه مراسم سوزناکی برگزار شد ….صدای اواز کبک ها و صدای فریاد لاک پشت ها و درخت ها همه با هم یکی شده بود…
حتی صدای هق هق خاطرات کودکیمان….
مرثیه خوان هم بغض های خفه شده در گلو ها بود…
فقط اشک چشمان جوانان و پا به سن گذاشته ها بود که اتش را خاموش می کرد….
تمام شد …سکوت می کنم به احترام تنگ دل سوخته ی بلاغی…
صدایی نمی اید …فقط هر از گاهی صدای هق هق سکوت مرگبار حاکم بر فضا را می شکند…..
انگار خاطرات هم می دانند دیگر هیچگاه تکرار نخواهند شد…
بلاغی دیگر نفس نمی کشد …

آتش سوزی در منطقه پاسارگاد

602457_854

هرگز نخواب کورش ای مهر آریایی
بی تو وطن نیز نام و نشان ندارد

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۸
Matin Delove

thumb_HamMihan-201510342418729775001437261277.3252

(( تاریخ اسلام و پورپیرار))

کم کم به روز 18 ذی الحجه نزدیک می­شویم. روزی که در آن فرمان جانشینی شیر خدا علی (ع) توسط پیامبر اعظم (ص) اعلام شد. در این روز به هنگام بازگشت از حج، پیامبر (ص) دستور توقف کاروان را داد و فرمود تا منبری آماده کنند. در این روز پیامبر (ص) جانشینی علی (ع) را اعلام نمودند.

پیامبر (ص) فرمودند: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هر کس که من مولای اویم این علی هم مولای اوست.

ناصر پورپیرار که به خیال خود سنگ اسلام را به سینه می­زند البته او نوع طالبانی آن را، در کتاب برآمدن اسلام، جلد دوم: بررسی اسناد ادعاهای بچه گانه و عجیبی ارائه می­کند که به همان بی­سندی گفتارش در مورد تاریخ ایران باستان است. پورپیرار در صفحه­ ی 134 می­نویسد:

روایت است که رسول خدا [ص] در بازگشت از حجه الوداع و در محل غدیر خم، در حضور جمعی، که تا قریب 150 هزار شماره کرده­اند، داماد خود امام علی [ع] را به جانشینی برگزید (برآمدن اسلام، بررسی اسناد، بخش دوم. ص 134)

به «داماد خود» توجه کنید و فکر کنید او چه منظور چندش آوری در ذهن پلیدش بوده است. سپس موذیانه این پرسش را مطرح می­کند چطور شد که آن جمع بزرگ از مسلمانان فراموش کرده و به سقیفه گردن گذارده­اند؟ (ص 135 همان کتاب). او در ادامه می­نویسد:

چرا که از مجموع رفتارهای به جا مانده، چنین منتقل می­شود که امام علی [ع]، به علت تک روی­ها [!!!] و اقامت­های مستمر و سازش ناپذیر خویش بر موضع حق، مورد نکوهش [!!!!!!] و موجب ناخشنودی هر سه مرکز قدرت اسلام، از صحابه و مهاجرین و انصار بوده است و همراهان رسول خدا [ص]، توجه پیامبر [ص] در حدیث غدیر را، توصیه به ملاطفت و اخوت بیش­تر با امام علی [ع] گرفته­اند و نه جانشینی [!!!!](برآمدن اسلام، بررسی اسناد، بخش دوم. ص 135).

از دید پورپیرار ظاهرا مسلمانان منتظر رحلت پیامبر (ص) بوده­اند تا به علی (ع) آسیب برسانند!!! این شدت کج فهمی و شیعه ستیزی پورپیرار را نشان می­دهد. سپس برای اینکه نشان دهد که اگر خلاف نظر او  فکر کنیم همه مسلمانان را نامسلمان دانسته­ ایم چنین می­نویسد:

زیرا اگر سخنان پیامبر [ص] را به جانشینی صریح تعبیر کنیم، پس معتقد شده­ایم که آن همه مومن صدر اسلام، حتی با دریافت درست پیام، از اجرای آن طفره رفته­­اند، پس بی­شک آنها را نمی­توان مومن شمرد و بدین ترتیب اسلام پس از پیامبر[ص] را، از ایمان و محتوا تهی کرده­ایم. (برآمدن اسلام، بررسی اسناد، بخش دوم. ص 135).

می­بینید که آقای ناصر پورپیرار که تا دیروز عمله­ ی حزب توده بود و دین را افیون توده ای­ها می­دانست امروز برای ما مفسر کلام شده و می­گوید که اگر جانشینی علی (ع) را باور کنید، اسلام را نابود کرده­اید. آیا بوی وهابیت از این نوشتار به مشام شما نمی­رسد؟

پورپیرار می­گوید نوع رفتار حاضران در غدیر خم که جمعی شامل صحابه، مهاجران و اصحاب بوده است ملاک تفسیر واقعه است، یعنی: آنچه که رخ داده، تفسیر درست حدیث غدیر است و اگر عکس آن فکر کنیم، به اسلام پس از پیامبر (ص) ضربه زده­ایم!!! جالب اینجاست که پورپیرار چند سطر بالاتر می­گوید که امام علی [ع]، به علت تک روی ها [!!!] و اقامت های مستمر و سازش ناپذیر خویش بر موضع حق، مورد نکوهش [!!!!!!] و موجب ناخشنودی هر سه مرکز قدرت اسلام، از صحابه و مهاجرین و انصار بوده است، حال باید از پورپیرار پرسید: اگر این جمله شما را قبول کنیم معنی آن اینست که صحابه، مهاجرین و انصار از حق دور بوده­اند و با علی (ع) که بر راه حق اصرار داشته سازگار نبوده و او را نکوهش می­کرده­اند!!!! پس اینها چگونه مومنانی هستند که ماندن بر حق را نکوهش می­کنند؟ حال این کسانی که به قول پورپیرار در راه حق گام بر نمی ­داشته ­اند چگونه رفتارشان ملاک تفسیر حدیث غدیر قرار می­گیرد؟!!!!

پورپیرار ادامه می­دهد که:

پس می­توان پرسید که چرا پیامبر [ص] در وصیتی آشکار [!!!]، مثلا سالی پیش از وداع، کسی را با حکم صریح [!!!!]، به جانشینی خود برنگزید [!!!!!!] تا زبان راویان باز و قلم تاریخ نویسان قرن سوم به بعد چنین آزاد نباشد؟ (برآمدن اسلام، بررسی اسناد، بخش دوم. ص 138).

پورپیرار به پیامبر خدا (ص) خرده می­گیرد که چرا با حکم صریح کسی را جانشین نکرده؟! آیا صرتح­تر از واقعه­ی غدیر؟ آیا در جایی شلوغ­تر از غدیر خم؟! حال که پیامبر (ص) در چند ماه مانده به رحلت، جانشین مشخص کرده می­گوید چرا از قبل­تر مشخص نشده و احتمالا اگر از قبل مشخص فرموده بودند می­پرسید چرا نزدیک رحلت اینکار را نکردند تا مشمول مرور زمان نشود؟!!! او در این بیان موذیانه مدعی است که غدیر خم وصیت آشکار پیامبر (ص) به جانشینی علی (ع) نبوده!! و یک حکم صریح نبوده است!!!

باید پرسید به چه دلیل پیامبر (ص) در آن صحرای سوزان مردم را از راه بازداشت؟ آیا برای اینکه صرفا بگوید من علی (ع) را دوست دارم؟ مگر مردم نمی­دانستند پیامبرشان، علی (ع) را دوست دارد؟

در نهایت ناصر پورپیرار دست به کار شده و همچون دیگر موارد از سر بی­سوادی و تناقض ­بافی می­نویسد:

این جا، به گمان من، حکمتی پیامبرانه نهفته است! رسول خدا [ص] را، به ویژه اواخر عمر، در محاصره سه گروه می­یابیم، که هر کدام مدعی مالکیت اسلام ­اند.مهاجرین که با واگزاردن عقبه و قبیله خود در مکه همراه پیامبر [ص] به مدینه هجرت کردند و در راس­شان ابوبکر است، که یار غار پیامبر [ص] بود. انصار، که از مهاجرین در مدینه استقبال کردند، از بذل مال و امکانات و خون دریغ نداشتند و موجب رونق اسلام پس از هجرت شدند، و صحابه، که بسیاری از آنان مدعی حضور و اثر ایدئولوژیک در اسلام و در کنار پیامبرند و افسانه­ای­ترین آنها سلمان پارسی است که اختراعی به قصد تحریک ایرانیان بوده است. (برآمدن اسلام، بررسی اسناد، بخش دوم. ص 139).

حال جناب پورپیرار پا را فراتر گذاشته، حکمت پیامبر (ص) را دلیل رد جانشینی علی (ع) دانسته و همان­هایی را که رفتارشان را ملاک تفسیر حدیث غدیر دانسته بود به دنیاپرستی متهم می­کند. پورپیرار برای رسیدن به مقصد از هیچ توهینی فروگذار نیست. او برای اینکه ثابت کند پیامبر (ص) علی (ع) را به جانشینی انتخاب نکرده است، خود را وادار می­بیند که تمام اطرافیان پیامبر (ص) را در راه دنیازدگی قرار دهد. پورپیرار در ادامه می­نویسد:

منطقی است باور کنیم که پیامبر [ص] نیز به جایگاه واقعی این سه گروه، نزد امت و قدرت آشکار و پنهان آن­ها در حوزه اسلام تازه پای، اشراف کامل نداشته و درست به همین دلیل، از عنوان کردن جانشین خویش، که باید به یکی از این سه گروه متعلق باشد، طفره رفته است. در این کار خردی پیامبرانه می­یابیم: بگذار هر گروه که زبان مشترک قابل فهم­تری به کار می­برد، سیاست و خرد ناب­تری بروز می­دهد و تمایل عمومی بیش­تری بر می­انگیزد، جانشینی معین کنند و چنین شد. پیامبر خدا[ص] نمی­توانست این خطر را نادیده بگیرد که جانشین انتخابی او، به علت کارشکنی­های احتمالی، که پیامبر [ص] ردٌ آن را می­شناخت و با وسعت آن آشنا بود، از عهده اداره امور مسلمین برنیاید و شکست اندیشه و امت اسلام، به حساب بی­درایتی رسول خدا [ص] در تعیین جانشین و موضع­گیری جانب دارانه­ی او گذارده شود و چنین شد که پیامبر [ص]، جمهوریت را بر سلطنت ترجیح داد و طبیعی بود که … (برآمدن اسلام، بررسی اسناد، بخش دوم. ص 139)

همانگونه که می­بینید ناصر پورپیرار حد خود را فراموش کرده و بدون هیچ ترسی که نشانه ­ی حمایت دست­های پنهان از اوست علم و عصمت پیامبر (ص) را زیر سوال برده و مدعی می­شود چون پیامبر (ص) از اوضاع مسلمین آگاه نبوده و به این دلیل کسی را به جانشینی معرفی نکرده است!!!!

آقای پورپیرار در اینجا انتخاب علی  (ع) را با پذیرش سلطنت مقایسه کرده و مدعی است اگر پیامبر (ص)، علی (ع) را انتخاب کرده باشد، قبول سلطنت از سوی پیامبر (ص) بوده است. این دیگر اوج بی­شرمی­ این توده ­ای شیعه ستیز است.

او موذیانه یکی از دلایل دشمنان شیعه را ملاک گذاشته و با بازی با کلمات می­خواهد ثابت کند که پیامبر (ص) نسبت به آینده امت بی­توجه بوده است. به عبارتی روش سلبی را در پیش گرفته که پیامبر (ص) در این مورد احساس مسئولیتی نکرده است!!! این به معنای اهمال در یکی از ضروریات اسلام و مسلمین است. در صورتی که معتقدیم اسلام دین جامعی است که در تمام ابعاد زندگی انسان دستورات کاملی دارد، حال چگونه ممکن است برای اداره جامعه اسلامی چاره اندیشیده نشود؟ توجه کنید که در اسلام هدایت دینی و حکومتی در دست یک نفر بوده است.

بعلاوه مشخص نکردن جانشین خلاف سیره رسول اکرم (ص) بوده و ایشان به عنوان نمونه هرگاه برای جنگ از مدینه خارج می­شدند کسی را به جای خود نصب می‌کردند تا امور را ساماندهی کند. حال چگونه باور کنیم که پیامبر (ص) در سفری که در آن بازگشت نیست، کسی را به جانشینی خویش برنگزینند.

چگونه است که خلفا به فکر آینده مسلمین بوده و برای خود جانشین تعیین کرده­ اند اما پیامبر (ص) چنین کاری نکردند؟ اگر چنین چیزی درست باشد تمام ادله ه­ای که اهل سنت در توجیه اقدام خلفا برای انتخاب جانشین بعد از خود ارائه می­کنند زیر سئوال می­رود. آیا وظیفه پیامبر (ص) تنها گرفتن وحی و ابلاغ آن به مردم بوده یا اینکه وظایفی مثل تفسیر قرآن شرح مقاصد و بیان اهداف، تبیین احکام و پاسخ به شبهات و… را نیز به عهده داشته است. حال پس از او چه کسی برای این کار مناسب است؟ چه کسی بهتر از پیامبر (ص) می­تواند چنین انتخابی را انجام دهد؟

جناب پورپیرار بهتر بود پیش از تلاش برای زیر سوال بردن جانشینی علی (ع) نگاهی به کتاب معظم مرحوم علامه امینی، الغدیر، می­انداختند تا بفهمند که:

در میان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر، در میان تابعین 84 نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر، در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر حدیث غدیر را ذکر کرده­اند.

همچنین حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل، در «سنن» ترمذى، «مسند احمد» و در «مستدرک» حافظ ابن عبداللّه حاکم نیشابورى به مضامین مختلف ذکر شده است.

بهتر است جناب پورپیرار در اموری که تخصص ندارند وارد نشده و تلاش نکنند ذهن جوانان این مرز و بوم را به سویی که اربابان خارج نشین­شان فرمان می­دهند هدایت کنند.

خوشبختانه هوشیاری ایرانیان، به افرادی همچون ناصر پورپیرار اجازه نخواهد داد تا اعتقادات آنها را به بازی گرفته و اهداف بلند پروازانه­ی صهیونیسم و نو محافظه­ کاران آمریکایی را پیاده کنند. از پورپیرار که صدام را قهرمان دانسته و شهیدان ایرانی و قهرمانان 8 سال دفاع مقدس را آدمکش می­نامد توقعی بیش از این نیست. توقع از کسانی است که هنوز به هوش نیامده و با حمایت­های بیجا از یک عنصر خود فروخته، آگاهانه یا ناآکاهانه در راه اهداف دشمنان ایران و شیعه قدم برمی­دارند.

امید که چشم­هایشان به زودی بر حق باز شود.

برای آن دسته از طرفداران پورپیرار که ارجاعات ما را به کتاب پورپیرار نادرست میخوانند اسکن صفحات مورد اشاره ما تهیه شده است.

صفحه 134 / صفحه 135 / صفحه 135(بخش دوم) / صفحه 138 / صفحه 139 کتاب پلی بر گذشته بر امدن اسلام بخش دوم را بخوانید.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۵۲
Matin Delove



......مبهوت عظمتش هستن

خب 

حق هم دارن.....

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۴۵
Matin Delove

سلام بر همه دوستان ممکنه بعضی ها با خوندن این مقاله و مطلب قبلی براشون یکم تناقض در مطلب گذاری این سایت پیش بیاد.

و این همون چیزی که من میخوام در مورد همه افراد تاریخ ، از امامان و پیغمبر بگیر تا هیتلر و شاهان ایرانی ، در اینترنت هم مطالبی 

هست که تائیدشون میکنه هم مطالبی هست که اونها را می کوبونه.

پس در این وبلاگ یه بحث آزاد میزاریم که چرا اینگونه است.......؟؟؟؟؟


هیتلر(رایش سوم)

هیتلر(رایش سوم)

گاهی اوقات که مسائل تاریخی رو بررسی میکنم و تضاد ها را میبینم واقعا افسوس می خورم که در تاریخ چه جعل هایی میشود و چگونه یک واقعه با تغیر سیصدوشصد درجه ای جلوه داده می شود و به عنوان یک محقیق تاریخی همیشه بر این اصل معتقدم که تاریخ توسط فاتحان نوشته می شود مگر اینکه توسط مردمان سینه به سینه نقل شود

چرا کشور های آمریکا و انگلیس و دیگر جبهه های متفقین هنوز بعد گذشت زمان دست از سر هیتلر و نازی بر نداشته و با قدرت در حال کوباندن آنها هستند؟ از چه می ترسند ؟ آیا  از واقیعیت می ترسند؟

این بار در "قلعه حقیقت" سعی بر این داریم که این سوال را مورد بررسی قرار دهیم

هیتلر جنایتکار یا میهن دوست ؟

هیتلر در خوانواده پولدار و سرمایه دار به دنیا نیامد او در یک خوانواده معمولی و فقیر به دنیا آمد پدر او آلویس هیتلر ( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرک بود.

مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود. او شش بچه به دنیا آورد. تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولا در کودکی زنده ماندند.

(اینجا جای این جمله است : سرنوشت مسیر شگفت آوری را طی میکند)


....ادامه مطلب را از دست ندهید....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۳۶
Matin Delove


  همه کسانی که در خدمت " آدلف هیتلر " بودنند ، در دادگاه ها عنوان کردند که ما فقط از دستور ها اطاعت میکردیم ،مامور بودیم و معذور.

وظیفه آنها فقط اطاعت کردن بود و این کار را نیز به بهترین نحو ممکن انجام می دادند. اینکه ماموریتشان چه بود به آنها مربوط نمی شد !!!! فردای روز حادثه هیروشیما ، یک روزنامه نگار از کسی که بمب اتمی را انداخته بود ، در مورد احساسش در آن لحظه پرسید، او پاسخ داد : احساسی نداشتم. بمب را انداختم و وظیفه ام را انجام دادم ، پس از آن هم شام خوردم و رفتم خوابیدم. خواب خوبی هم کردم.

 

این چه جور انسانی است؟؟؟

صدها هزار نفر توسط بمب او و در نتیجه عمل او کشته شدند. صدها هزار نفر !!!!

 آن وقت او توانست شب خوب بخوابد و حتی یک کابوس هم خواب وآرامش او را بر هم نزند ؟؟؟

 آن شب توانست شام هم بخورد.

او نمونه کامل شخصی است که میگوید :

 وظیفه ام را انجام دادم.

 پاسخ هم افسران آلمانی نیز که اوامر را اطاعت کردنند مشابه همین خلبان بود.

آنها نیز از اوامری اطاعت کردنند که به نظر محال است ذهن و وجدان بشری قادر به انجام آنها باشد. محال است یک بشز قادر به انجام آن باشد.

سوزاندن هزاران نفر........!!!

 اما آنها این کار را بسیار خوب و به نحو احسن انجام دادنند..... 

 

 

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۰
Matin Delove



۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۷
Matin Delove


کتیبه های حذف شده از مقبره نظامی

کتیبه های حذف شده از مقبره نظامی

کتیبه های حذف شده از مقبره نظامی

کتیبه های اضافه شده به مقبره نظامی

متاسفانه همانطور که آگاهید کتیبه های پارسی از آرامگاه نظامی توسط دولت جمهوری آذربایجان حذف شده

گاهی وقت ها باید به وقاحت و بی شرمی بعضی از دولت ها افسوس خورد

دولتی که زمان پیدایش آن و عاملیت آن توسط شوروی بوده هم اکنون بر آن است تا تاریخ کشوری با تمدن هفت هزارساله را نادیده گرفته و به نام خود ثبت کرده و  با پوسخندی مردم ایران را به تمسخر گرفته وبیان کند که :

گاهی  بازدید کنندگان با دیدن شعرهای پارسی آرامگاه و موزه نظامی گنجوی گمان می‌کنند که نظامی گنجوی شاعری پارسی‌گوی بوده است!!!!!

بیشرمی تا چه حد؟

در حالیکه نظامی گنجوی حتی یک بیت به غیر زبان فارسی ندارد

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۹
Matin Delove