"قلعه حقیقت"

من یک آریایی مسلمانم

"قلعه حقیقت"

من یک آریایی مسلمانم

آریایی بودن، ایرانی بودن، وطن پرستی، هیچ کدام معنی اسلام ستیزی را نمی دهد.

طبقه بندی موضوعی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۷:۳۷
Matin Delove

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۳:۲۷
Matin Delove


اشاره:

روزی که شیطان تلفنی تماس گرفت و بی مقدمه گفت: "حاضرم رؤیای تو را تبدیل به واقعیت کنم"، به ناگاه شوکه شدم! باورم نمی شد! تنم خیس عرق شده بود! وحشت و ترس سرا پای وجودم را فرا گرفته بود! به هر زحمتی که بود خودم را جمع کردم و بالاخره قراری برای مصاحبه گذاشتم.


روز مصاحبه:

جناب شیطان با دو ساعت تاخیر حاضر شد. وقتی هم که رسید عذرخواهی کرد و گفت:

مأموریت خطیری پیش اومد که از دوستان ساخته نبود و می بایست خودم انجام می دادم.

پیش از انجام مصاحبه گفتم:

با چه تضمینی باور کنم که در جریان مصاحبه بر مبنای صداقت در گفتار سخن خواهی گفت؟ 

خندید و گفت: دلیلی ندارد دروغ بگویم. چون من به حربه ای مجهزم که اگر پرده از تمام اسرار من برداشته شود باز هم می توانم به خواسته های خود دست یابم.

گفتم: چه حربه ای؟

جواب داد: غفلت؛ انسانها را به خواب نوشین غفلت می برم و آن وقت نقشه هایم را عملی می کنم.


عبدالله: خودتان را معرفی کنید.

شیطان: فردی هستم از طایفه جن. مسمی به اسم خاص "ابلیس" و مشهور به اسم عام "شیطان"؛ البته اسامی و اوصاف دیگری هم دارم که چندان معروف نیستند نظیر وسواس، خنّاس، عزازیل، عفریت، شیصبان، حارث، مارد، غوی، رجیم،  ابو مره، ابولبین، مذموم، مرید و…(1)

عبدالله: پیشه و شغل شما چیست؟

شیطان: مشاغل فراوانی دارم؛ گاهی مسافر کشم؛ سر دو راهی حق و باطل می ایستم و مسافران را در جاده گمراهی در بست به سفر جهنم می برم. گاهی کشاورزم و بذر کینه و نفاق را در زمین دلها می افشانم. گاهی نقاشم؛ رنگ بطلان به چهره حقیقت می زنم و جامه کژی برقامت راستی می پوشانم. گاهی هم خلبانم؛ با بالهای وسوسه و القاء آنقدر بر فراز قلب آدمی چرخ می زنم تا باند مناسب برای فرود بیابم.(2)

عبدالله: دشمنی دیرینه ات با آدمی زاد از کجا سرچشمه می گیرد؟

شیطان: ماجرا از آن روزی شروع شد که صحنه آرای خلقت، دست به کار آفرینش آدم شد.(3) ملائک نه از روی اعتراض که از روی کنجکاوی گفتند: این موجود خاکی که می آفرینی بر روی زمین فسادها خواهد انگیخت و خونهای بسیارخواهد ریخت.اگر قصد تو طاعت بردن است که ما در فرمانبری مطاعیم. واگر مقصود تو تسبیح و تقدیس است که ما پیوسته در این کاریم.(4)

با ما بگوحکمت این کار در چیست؟  او در جواب فرمود:

در این کار رازهاییست سر به مهر؛ من آنچه را که در خشت خام می بینم شما در آینه هم نخواهید دید.(5)

اینچنین بود که خالق به واسطه این مخلوق نوپای دو پا به خود بالید و بر ما فخر فروخت؛ آنگاه فرمانمان داد که: "در مقابل این مخلوق خاکی به خاک سجده فرو افتید!"

تمامی فرشتگان بی درنگ  برآدم سجده بردند.

این فرمان اما بر من بسیار گران آمد؛ چه آنکه من سوابقی درخشان داشتم، تنها 6000هزار سال(6)(با حساب شما البته صد و نه میلیارد و پانصد میلیون سال دنیا(7))، خالصانه خدای را در آسمانها دوشادوش فرشتگان پرستیده بودم، آنقدر مستغرق در عبادت بودم که فرشتگان گمان می کردند که من نیز چون آنها فرشته ام، من نتوانستم بار این خفت را به دوش کشم. هر چه باشد آفرینش من از آتش بود وخلقت او از خاک، برتری من بر او چون آفتاب روز، روشن بود، من کجا می توانستم بر انسانی خاکزاد سجده برم.

آری، آن روز گستاخانه در برابر خالق ایستادم و متکبرانه از این فرمان سر باز زدم.

این شد که از درگاه ربوبی اش رانده شدم. از آن زمان به بعد کینه آدم را سخت به دل گرفتم و هر روز آتش این کینه در دلم شعله ورتر می شود.



عبدالله: این عبادتهای خالصانه که گفتی چگونه ترا از این تکبرورزی بازنداشت؟

شیطان: من به زعم خود از روی خلوص خدای را می پرستیدم حال اینکه از ابتدا شائبه شرک و نفاق در خداپرستی ام راه داشت و این امتحان، شرک و نفاقم را آفتابی کرد.


.....ادامه مطلب را از دست ندهید....


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۱۴
Matin Delove

روزی ابلیس بر حضرت عیسی مسیح ظاهر شد ، و به او گفت : 

مگر تو نمی گویی هیچ چیزی به انسان نمی رسد مگر اینکه خداوند آن را برایش مقدر کرده باشد.

عیسی پاسخ داد : آری این چنین است.

ابلیس : پس بیا خودت را از بالای این کوه به پاییین پرت کن . اگر برای تو سلامتی مقدر شده باشد 

سالم خواهی ماند ، و اگر سلامتی مقدر نشده باشد که.....

عیسی : ای ملعون ، خداوند بندگانش را امتحان می کند ، نه بنده خدایش را....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۳۷
Matin Delove


وقتی دیدید 

سایه آدم های کوچک 

دارد بزرگ میشود ،

بدانید که آفتاب سرزمینتان 

در حال غروب کردن است

......

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۲۵
Matin Delove


?????.... ماذا فازا ....؟؟؟؟؟


ستاد احیا ...!!!

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۴۵
Matin Delove



امروز به میخانه ی مولا مستیم
در محضر اهل بیت عصمت هستیم

این عید غدیر است و بهار صلوات
کز بند غم و غصه و ماتم رستیم

*****


در عید غدیر شادی ام افزون است
اندوه و غم و غصه ز دل بیرون است

شکرانه ی این عید فرستم صلوات
این سینه ام از حب علی مشحون است


در ادامه مطلب یک شعر از قاسم صرافان درباره حضرت علی و عید غدیر هستش

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۳۴
Matin Delove

البته این تبلیغات و خلاقیت ها بهتر از تذکر ها و اجبار های تعصبانه است

از حق نگذریم.....



اینهمه خلاقیت و و پول رو کاشکی میزدم به یکی از درد های اجتماعمون....



مقایسه بانوان با شکلات



دیدن دیگه امیدی به خانوما نیست رفتن رو مخ آقایون



...میدونم بعضی هاتون از این پست ناراحت میشین منتظر نظرات با منطق و به دور از احساس شما هستم

تا من هم دلایلم رو برای این پست بازگو کنم...


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۱۲
Matin Delove


اعتقاد خیلی هاس

ولی اشتباهه





۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۳
Matin Delove

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۰
Matin Delove