"قلعه حقیقت"

من یک آریایی مسلمانم

"قلعه حقیقت"

من یک آریایی مسلمانم

آریایی بودن، ایرانی بودن، وطن پرستی، هیچ کدام معنی اسلام ستیزی را نمی دهد.

طبقه بندی موضوعی

چرا اکثریت ایران شیعه هستند؟؟؟

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۳۲ ب.ظ


جواب این سوال را باید از ابتدای ورود اسلام به ایران جستجو کرد

حمله اصلی اعراب به ایران مغایر بود با حکمرانی عمر خلیفه اعراب و یزدگرد سوم پادشاه ساسانی حکمران ایران

بعد از سقوط حکومت ساسانی اعراب در ابتدا بسیاری از ایرانیان را به خاک و خون کشیدند که در ادامه مثال هایی از این کشتار زده خواهد شد.

در آغاز حکومت اعراب در ایران بسیاری از ثروت های ملی به غارت رفت وبا مردم بسیار بد رفتار می شد

در صورتی که سنت پیامبر اسلام محمد(ص)  اصلا اینگونه نبود و سعی بر آن می کرد تا با فرهنگ اسلام قلوب مردم را تحت تاثیر قرار دهد.و شخص پیامبر اسلام هرگز برای این که مردم کشوری را به اسلام دعوت کند هرگز از قدرت نظامی استفاده نمیکرد

(چون دینی که به زور شمشیر بر مردم غالب شود هرگز پایدار نمی ماند)

پس چرا با این ویژه گی های پیامبر اسلام ،مسلمانان بعد از وفات پیامبر اسلام راه او را در پیش نگرفتند وبه زور شمشیر متوسل شدند؟

....ادامه مطلب را از دست ندهید....


جواب آن را باید در جانشیان پیامبر اسلام بررسی کرد.

پیامبر قبل از مرگشان در (حدیث غدیر خم) به صراحت علی ابن ابی طالب (دامادشان) را به عنوان جانشین تعیین کردند

زیرا پیامبر اسلام میدانست که افراد نالایق که در اطرافش هستند لیاقت جانشینی را ندارند وشایسته ترین فرد در بین مسلمانان علی (ع) است

ولی بعد از وفات پیامبر اسلام افراد ناشایستی مانند :(عثمان ، ابوبکر ، عمربن خطاب) خلافت را به زور تصاحب کردند

و نگذاشتند جانشین برحق محمد (ص) ، علی (ع)  به قدرت برسند

علی (ع) میدانست که اسلام هنوز نوپاست و طول زیادی از عمرش نگزشته پس به همین دلیل سکوت کرد وخانه نشین شد.

*****************************************************

در ابتدا ابوبکر به فکر توسعه اسلام از طریق وسعت دادن مرزهای جغرافیایی افتاد واز طرفی ثروت زیاد ایرانی ها او را پیش از پیش حریص میکرد

وجنگهای مرزی ایران و عربها شروع شد

و در همین زمان که حکومت ساسانیان بر ایران حکومت میکرد. این حکومت داشت به دلایل زیادی رو به زوال و ضعف میرفت.

دلایل زیادی برای ضعیف شدن حکومت ساسانیان بیان شده ولی من چند تا را بیان میکنم:

1:نفوذ موبدان زرتشتی در حکومت

2:رقابت شاه زادگان برای تصاحب قدرت

3: بی لیاقتی شاهزادگان

4:تصاحب اموال مردم توسط حاکمان شهرای بزرگ

در زمان عمر ابن خطاب وی عزم خود را جزم کرد به ایران حمله قطعی بکند

و در جنگ های مکرر توانست ارتش ساسانی را مغلوب کند

اما در تمام این طول این جنگ نه علی (ع) ونه هیچ کدام از فرزندانش در هیچ جنگی بر علیه ایران و ایرانیان شرکت نکرده اند

 با این همه اگر بر فرض پذیرفته شود که حسنین(ع) در ایام جوانی به برخی از شهرهای ایران همانند اصفهان و گرگان و … مسافرت کرده‌اند؛ به سبب امور دیگری (غیر از شرکت در فتوحات) بوده است و یا اصلا در عصر خلافت امام علی(ع) بوده است همچنانکه یکی از مورخین قدیمی (به نام سهمی در: تاریخ جرجان ص19)نیز به این مطلب اشاره کرده‌است.

در بعضی از قسمت های کتاب طبری امده است که علی (ع) میل قلبی به حمله ایران را نداشته است.

البته این نکته هم هست که علی (ع) هیچ یک از کارهای سه خلیفه غاصب :(عثمان ، ابوبکر ، عمربن خطاب) و قماش اینان  را قبول نداشت واین امر به صراحت در تمامی کتب معتبر شیعی اشاره شده

*****************************************************************************

مثالی برای خون ریزی های اعراب در ایران:

در کتاب تاریخ طبری امده است که :

زمانی که سعدابن ابی وقاص گزارش جنگ را به عمر میداد گفت :ما آن قدر از آن ها کشتیم که خون تا  رکاب اسب مرا گرفت وبعد از ان به رشته کوه هایی رسیدیدم که پشت ان چیزی نبود جز دریا (رشته کوه های البرز)

در ادامه امده که وقتی سخن سعدابن ابی وقاص تمام شد علی (ع) ناخون شصد خود را بر روی گلوی ابی وقاص گزاشت وان را به عقب هل داد به طوری که او را توان مقاومت نبودو گفت این ایین ما نیست

وقتی که مردم ایران به زور مسلمان شدند اکثر ان ها همچنان در دل خود زرتشتی بودند ولی وقتی با علی (ع) و خاندانش اشنا شدند و دانستند که اسلام واقعی در نزد این خاندان است اکثرا مسلمان شدند و وقتی بیشتر با این خاندان اشنا شدند بیشتر هم به ان ها علاقه مند شدند

و همواره حساب (عثمان ، ابوبکر ، عمربن خطاب)وقماش ان ها را از آل علی (ع) جدا میدانستند

روایتی دیگر از حضرت علی (ع) وجود دارد که دانستن ان خالی از لطف نیست:ابولولو یک ایرانی بود که عمرابن خطاب را به جرم گناهی که به او کرده به قتل رساند

عبیدالله زیاد او کشت و زن و فرزندانش را به بدترین وجه به قتل رساند

قاضی عبیداله را محکوم کرد که به بیگناهی ان ها را کشته و باید محاکمه شود ولی حاکم ان روز که عثمان خلیفه سوم بود جرات انجام اجرای حکم را نداشت واین کار را نکرد

اما علی (ع)  به عبیدالله گفت:ای فاسق اگر روزی به تو دست یابم تو را به خون خواهی هرمزان خواهم کشت وبعد از این ماجرا عبیدالله  دیگر در مقابل علی (ع) قرار نگرفت ودر چند جنگ به دشمنی با علی (ع) شرکت کرد.

بعدها به کوشش بزرگ مردان ایران ، ایران از دست اعراب نجات یافت ولی همچنان مردم ایران اسلام واقعی را در پیش خود نگاه داشتند

«آن ها (اعراب) کسانی بودند که ما به آن ها کتاب و فرمان و نبوت عطا کردیم. پس اگر آنان کافر شوند، ما قومی را که هرگز کافر نخواهند شد، بر آنان می گماریم.»  سوره  انعام 89

عمر از پیامبر پرسید: ای رسول خدا این قوم چه افرادی هستند؟ پیامبر فرمود: به خدا سوگند آنان سلمان و قوم او  می باشند.

– «ای کسانی که ایمان آورده اید هرکس از شما که از دین خویش برگردد زودا که خداوند گروهی را بیاورد که آن ها را دوست دارد و آن ها نیز او را دوست دارند، با مومنان نرم و خاکسارند و بر کافران سرکش در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نمی ترسند. »        مائده 54

بیضاوی در کتاب خود ذکر کرده است که وقتی عده ای از پیامبر پرسیدند که آن ها کدام گروه هستند، پیامبر گفت: آن گروه، سلمان و مردم فارس هستند .

 – « شمایید(اعراب) که خوانده می شوید تا در راه خدا انفاق کنید ولی از شما کس هست که بخل می ورزد و اگر روی بگردانید خدا گروهی دیگر جز شما را به جای شما آرد که همچون شما سست ایمان و بخیل نباشند.» سوره محمد 38

سیوطی در کتاب «درالمنثور» از ابی هریره نقل کرده است، وقتی این آیه نازل شد از پیامبر پرسیدند که این قوم چه کسانی هستند؟ در آن هنگام سلمان در کنار پیامبر بود. پیامبر بر شانه ی سلمان دست نهاد و گفت: آن قوم، سلمان و مردم او هستند که اگر دین در ثریا هم باشد بدان دست می یابند.

 منابع تکمیلی:

مسئله دیگر آنکه علی بن ابی‌طالب(ع) در عصر امامت و خلافت خویش حسنین(ع) را از شرکت در معرکه صفین باز میداشت و چون در یکی از روزها آن حضرت متوجه شد که امام حسن آماده کارزار است فرمود: «از طرف من جلوی جوان را بگیرید تا با مرگش پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (امام حسن(ع) و امام حسین(ع)) به میدان نبرد دریغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو نسل رسول خدا(ص) قطع شود».[6]
حال با چنین اکراه و امتناعی از سوی حضرت نسبت به حضور حسنین(ع) در نبردهایی که به فرمان امام علی صورت می‌گرفت، چگونه فرزندانشان حاضر می شود که تحت زعامت زمامداران مورد اعتراض و انتقادش، فرزندان خویش را که پیشوایان آینده جامعه اسلامی هستند به جبهه جنگ بفرستد

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۰۱
Matin Delove

نظرات  (۳)

This could not posilbsy have been more helpful!
دست مریضا
ni3
جالبه 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">